معرفی برخی شخصیت های مغروف مسلمان شده فرانسوی

 هر روز در فرانسه زنان و مردان با داشتن فرهنگ غربى و مذهب مسیحى آزادانه به اسلام مى گرایند و در میان توده هاى عظیمى که هر روز در مساجد گرد هم مى آیند هر کس مى تواند شاهد حضور تعداد زیادى از مردم باشد که در صفوف مرتب ، نماز مى خوانند و از همه مهم تر اینکه هر روزه تعداد قابل ملاحظه اى از فرانسویان به دفترى که در مسجد بزرگ پاریس دایر شده روى مى آورند و با گفتن جملات “ لا اله الا الله “ و “ محمدا رسول الله “ مسلمان مى شوند و هر روزه نو مسلمانان تحت تعالیم قرآن قرار مى گیرند و آگاهى به کامل بودن دین اسلام بیشتر مى شود.
مى توان گفت تا به امروز هرگز دنیاى غرب به ویژه فرانسه تا این اندازه صحنه گرایش به اسلام نبوده است

.

هر روز در فرانسه زنان و مردان با داشتن فرهنگ غربى و مذهب مسیحى آزادانه به اسلام مى گرایند و در میان توده هاى عظیمى که هر روز در مساجد گرد هم مى آیند هر کس مى تواند شاهد حضور تعداد زیادى از مردم باشد که در صفوف مرتب ، نماز مى خوانند و از همه مهم تر اینکه هر روزه تعداد قابل ملاحظه اى از فرانسویان به دفترى که در مسجد بزرگ پاریس دایر شده روى مى آورند و با گفتن جملات “ لا اله الا الله “ و “ محمدا رسول الله “ مسلمان مى شوند و هر روزه نو مسلمانان تحت تعالیم قرآن قرار مى گیرند و آگاهى به کامل بودن دین اسلام بیشتر مى شود.
مى توان گفت تا به امروز هرگز دنیاى غرب به ویژه فرانسه تا این اندازه صحنه گرایش به اسلام نبوده است. زنان نو مسلمان فرانسوى در راه جست و جوى پاکى ، اخلاص و اجراى کامل دستورات قرآن ، از لحاظ روحى و روانى پاى بند آرمان اسلام شده اند و از فساد رایج در غرب به کلى روى گردان به نظر مى رسند ، به طور متوسط روزانه ده نفر در پاریس به اسلام مى‌گروند و تاکنون حداقل 400 هزار نفر در فرانسه به اسلام گرویده اند. از جمله علل شیفتگى فرانسویان به اسلام گرایش به یک جست و جوى اخلاقى در برابر زوال ارزش هاى غربى مى باشد ؛ چون اسلام به زندگى روزمره یک مفهوم مقدس مى بخشد و همچون چراغ راهنمایى جلوه گرى مى کند.
مسلمانان فرانسه اگر چه در اقلیت هستند ، لیکن جاذبه فراوانى به همراه خود دارند تا آن جا که عده زیادى از مسیحیان به اسلام روى آورده‌اند. شمار رسمى مسیحیانى که فقط در فرانسه به اسلام روى آورده اند ، یکصد هزار نفر برآورد شده است.
حضور و تردد جوانان حاشیه نشین فرانسه که بیش تر از نژاد هاى اسپانیایى ، پرتغالى ، چینى ، آفریقایى و لائوسى هستند به مساجد و ازدواج آنان با همسران مسلمان و از همه مهمتر هم نشینى و معاشرت آنان با جوانان مسلمان از عوامل اصلى اسلام گرایى آنان به شمار مى آید ، هر چند به اسلام گرویدن جوانان فرانسوى به سبب تجربیات اجتماعى آنان است ، اما نقش سازمان هاى تبلیغاتى چون “ جماعت تبلیغ “ نیز در این امر ، مهم است.
مى توان گفت یکى از مهم ترین شخصیت هاى ذى نفوذ اسلامى در فرانسه دلیل ابوبکر ، رئیس انستیتوى اسلامى و مسجد بزرگ پاریس است. وى فرزند حمزه ابوبکر فقیه الجزایرى است که به علت فعالیت هاى اسلامى اش و همچنین به دلیل ترجمه قرآن کریم به زبان فرانسه شهرت فراوان پیدا کرد.
ابوبکر خود پزشک و از اعضاى کانون پزشکان این کشور است. البته موضع سیاسى وى ارائه نوعى اسلام تساهل و تسامح طلب مورد قبول و تایید دولت فرانسه و غرب است. وى مى گوید مى کوشد این انستیتوى اسلامى و مسجد بزرگ پاریس را از نفوذ دولت الجزایر خارج کند و فعالیت هاى بسیارى را براى پیشبرد نظریات الازهر به خصوص شیخ آن که در حمایت از قانون ضد حجاب دولت فرانسه علیه مسلمانان سابقه روشنى ندارد ، در پاریس آغاز کرده است. در همین خصوص وى ملاقات هاى متعددى با رئیس این دانشگاه صورت داده است. دلیل ابوبکر داراى ملیت فرانسوى است.
دیگر شخصیت بزرگ اسلامى فرانسه روژه گارودى است که به دلیل فعالیت هاى علمى و سخنرانى هایش در میان مردم فرانسه و مسلمانان جهان شهرت دارد. این متفکر فرانسوى از چند سال پیش در کشور اسپانیا یک انستیتوى بزرگ اسلام شناسى دایر کرده و عمده فعالیت هاى خود را در آن جا متمرکز نموده است.
روژه گارودى یکى از اعضاى کادر رهبرى حزب کمونیست فرانسه از معروفترین شخصیت هاى مسلمان شده فرانسه مى باشد. وى به دنبال انتقاد از رهبرى حزب کمونیست فرانسه درباره حمایت پس پرده از تجاوز شوروى به چکسلواکى در سال 1968 میلادى ، ابتدا در آغاز سال 1970 میلادى از کمیته مرکزى و پس از چند ماه از خود حزب اخراج شد. گارودى در منازعه با اگزیستانسیالیسم که پس از پایان جنگ دوم جهانى در فرانسه ریشه کرده بود ، مدافع عمده اندیشه مارکسیستى بود. او در کتب متعددى از اواخر دهه 1950 ، به ویژه در دیدگاه انسانى ( 1959 ) نوعى انسان گرایى مارکسیستى را ترویج مى کند که نه تنها از هم کلامى با اگزیستانسیالیسم ، بلکه از پدیدار شناسى و شخصیت گرایى نئوتامیستى نیز استقبال مى کند.
گارودى پس از انفصال از حزب کمونیست که سه دهه منزلگاه اندیشه او را تشکیل داده بود ، ارتباط تبادل نظر خود را با دیگر جریان هاى عقیدتى افزایش بیش ترى داد. گارودى در بیش تر نوشته هایش مانند سخنان انسان ( 1975 ) و پروژه امید ( 1976 - 1977 ) با عنوان فرعى جالب “ غرب یک تصادف است “ و فراخوانى زنده ها (1976) به این نکته تاکید داشت تمدن غرب تبدیل به یک ماشین مخرب شده است که سهم دیگر تمدن ها را در ساختار دیگر تمدن انسانى نابود مى کند.
گارودى سپس در سال 1981 میلادى ، همزمان با نامزدى براى ریاست جمهورى به اسلام گروید. این مرحله از زندگى او در کتبى مانند بشارت هاى اسلام (1981) ، اسلام آینده ما را در بر مى گیرد (1981) و بیوگرافى قرن بیستم با عنوان فرعى “ وصیت نامه فلسفى روژه گارودى “ آمده است. گارودى پس از گرویدن به دین تازه ، میهمان محبوب کشورهاى اسلامى بوده است. او در سال 1983 میلادى براى سخنرانى در جشن هزارمین سالگرد “ الازهر “ دعوت شد.
وى در سال 1939 میلادى وارد ارتش فرانسه شد و در سال 1940 میلادى ، اسیر سربازان آلمان هیتلرى شد و در اردوگاه اسراى جنگى در الجزایر که تحت نظارت نیروهاى نازى بود به مدت سه سال در اسارت به سر برد. روژه گارودى از سال 1945 تا 1958 میلادى نماینده مجلس فرانسه و در سال هاى 1959 تا 1962 میلادى سناتور مجلس سناى فرانسه بود. وى مدتى طولانى در رهبرى حزب کمونیست فرانسه قرار داشت. گارودى در این دوران کتاب هاى مشکلات مارکسیم ، تئورى مادى گرى و مطالعات لنین را نوشت.
وى بعد از انجام تحقیقاتى درباره اسلام ، پس از سال ها تجربه مسیحیت و مارکسیسم در هفتاد سالگى اسلام آورد. در آن زمان مسلمانان از اسلام آوردن او شاد شدند ؛ چرا که او از اندیشمندان ، نویسندگان ، سخنرانان برجسته فرانسه و فیلسوف حزب کمونیست فرانسه نیز به شمار مى رفت. استقبال از وى به اندازه اى افراط آمیز بود که هیچ کس به این فکر نیفتاد عقاید او را عمیق تر بشناسد بعد از اسلام آوردن ، وى چند کتاب درباره اسلام و علیه تمدن غرب از جمله اسلام ، دین آینده و اسلام و برنامه آینده نوشت.
گارودى کتاب معروفى درباره رژیم اشغالگر قدس تحت عنوان پرونده اسرائیل تالیف نموده که انتشار آن، موضع گیرى محافل فرهنگى و سیاسى در اروپا را به دنبال داشته و محافل صهیونیستى از وى به دادگاه شکایت کردند.
‌لبته محاکمه فیلسوف و اندیشمند مسلمان فرانسوى ، روژه گارودى به اتهام ابراز تردید درباره ارتکاب جنایات ضد بشرى علیه یهودیان در دادگاه فرانسه ، موید یک نکته است و آن این که آزادى بیان وقتى در بر گیرنده منافع صهیونیسم جهانى نباشد ، ادعایى بیش نیست.
کتاب دیگر گارودى فلسطین سرزمین پیامبران مى باشد. گارودى نام اسلامى (رجاء) بر خود نهاده است و چندین سفر به کشور هاى عربستان ،امارات متحده عربى و دیگر کشورهاى اسلامى نموده در دانشگاه هاى این کشور ها به سخنرانى پرداخته است. گارودى هفت بار قبل از انقلاب اسلامى وچندین بار پس از انقلاب به ایران سفر کرده است. در سفرى که اخیرا به ایران داشت این چنین ابراز مى کرد که مى خواهد اسلامى نو دگرگون شده را به مردم ارائه نماید.
وى مى گوید من اسلام را نپذیرفتم بلکه به سوى آن آمدم ؛ زیرا با بررسى آیات قرآن دریافتم که اسلام ، دین جدیدى نیست ، اگر جدید بود با ادیان دیگر تناقض داشت ، اسلام خلاصه و مکمل ادیان پیشین بود؛ زیرا اصل دین ، یکى است و اختلاف در شیوه ارائه آن از سوى پیامبران به مردم است. اسلام به معناى لغوى و الهى اش از زمان ابراهیم پدیدار شد ، پس او نخستین مسلمان است. من نیز هنگامى که به اسلام روى آوردم ، مسیر خود را از زمان ابراهیم آغاز کردم و جز آیات قرآنى از هیچ چیز دیگرى استفاده نکردم.
من در پى تجربه اى شخصى و پیمودن راهى دراز به اسلام روى آوردم ، از فلسفه محض آغاز کردم و با گذشت از مسیحیت و مارکسیسم به اسلام رسیدم ، بى آن که عقاید پیشین خویش را کنار گذارم ، انتقال من به اسلام به معناى بریدن من از گذشته ام نیست ، بلکه در امتداد آن است ، دینى که امروز به معتقدم ، آمیزه اى است از اسلام و دین هاى پیش از آن ؛ دین ابراهیم زیرا ابراهیم معناى تاریخى کلمه نه یهود بود نه مسیحى ، نه بودایى بود نه مسلمان من نیز مسلمان به معناى عام کلمه هستم نه خاص. مسلمان بودن من تعارضى با افکار دینى و فلسفى گذشته ام ندارد. اسلام همه یکتاپرستان و پیروان ادیان دیگر را زیر پرچم خود گرد مى آورد.
پروفسور ونسان منصور مونتى نیز از مشاهیر مسلمان در فرانسه به شمار مى رود. به علاوه مى توان از پروفسور عبد الحلیم هربرت نیز یاد نمود. قابل ذکر است که سه نفر اخیر ، از مسلمانان فرانسوى الاصل هستند که به دین مبین اسلام تشرف حاصل کرده اند و از این میان ، آقاى پروفسور عبد الحلیم هربرت مذهب شیعه را برگزیده است. این استاد فرانسوى قبلا در دانشگاه “ سنت اتین “ و “ لیون “ تدریس مى کرده و متخصص جامعه شناسى است و تا کنون چند بار به جمهورى اسلامى ایران سفر کرده است.
گفتنى است که گروهى از مشاهیر فرانسوى نیز به اسلام گرویده اند ، ولى به دلایل مختلف از جمله به دلیل ترس از دست دادن شغل ، ایمان اسلامى خود را آشکار نمى کنند.
ویژگى موریس بژار ، از دیگر تازه مسلمان شدگان فرانسه در این است که برخلاف بیش تر کسانى که در فرانسه به اسلام و مذهب اهل تسنن گرویده اند ، وى به تشیع که در جهان اسلام از نظر تعداد اقلیت قرار دارند روى آورد.
همچنین از جمله افراد سر شناس فرانسه که به دین اسلام گرویده اند“  کود کیویژ مدیر عامل بنگاه انتشاراتى سوى “ و مترجم آثار مذهبى امیر عبد القادر و یا بانو “ اوا دوویتره میروویچ “ نویسنده آثار متعدد در مورد صوفى‌گرى و پروفسور فلسفه در دانشگاه سوربن را مى توان نام برد. این دو در یک محیط متعصب کاتولیک رشد کرده بودند.
از افراد دیگرى که در فرانسه به اسلام گرویده اند مى توان به آقاى غروبورژ - که سال ها ریاست تلویزیون فرانسه را بر عهده داشت - و آقاى کریستین بونو - که نامش را به یحیى بونو تغییر داده و از جمله مسلمانان اندیشمند فرانسوى است - اشاره کرد. یحیى بونو در نزد استادان حوزه علمیه ایران از جمله آیت ا... آشتیانى - از شاگردان امام خمینى (قدس- ) به تحصیل فلسفه اشتغال داشته است و در دانشگاه سوربن فرانسه دکتراى خود را در رشته فلسفه و عرفان امام خمینى (قدس) گذرانده است. وى مى‌گوید : “ من پیش از این که مسلمان بشوم ،حتى مسیحى درستى نبودم ، مثل همین اروپایى هاى عادى و معمولى که بیش تر لامذهب هستند ، بنده نیز به ظاهر مسیحى بودم. حتى انتصاب درستى به آیین فعلى و خیالى مسیحیت را هم نداشتم. و آن چه از ادیان شرقى بیشتر در آن جا رواج داشت بودیسم و هندوئیسم بود. وقتى مسلمان شدم ، خبر نداشتم که فرق میان سنى و شیعه چیست. در سال اول که مسلمان شده بودم با کتاب هاى استاد شهید مطهرى - که شاگرد علامه طباطبایى بودند - آشنا شدم ، و بدین وسیله با تشیع نیز آشنا شدم و پى بردم ، اول که مسلمان شده بودم ، سنى بوده ام. “اسلام بدون شک از موج کنجکاوى در فرانسه بهره برده است ، لیکن به جز چند استثنا در فرانسه ، مسلمان شدن نمى تواند جنبه سیاسى داشته باشد ؛ زیرا گرایش به اسلام بیش تر اوقات نتیجه یک پژوهش معنوى بوده است. برا ى برخى از کاتولیک ها مذهب آنان تنها یک مرحله براى رسیدن به اسلام است و تعداد مسلمانان اروپا به سرعت در حال افزایش است. بخش عمده اى از این رشد به عنوان نتیجه اى ساده از مهاجرت هاى بین‌المللى به حساب مى آید. به دلایل بسیارى افرادى از “ دار الاسلام “ با کوله بارى مذهبى از راه مى رسند. در این میان اروپاییان وجود دارند که به مذهب این مهاجران مى گروند ، گر چه آنان از نظر تعداد ناچیزند ، اما این نیز اتفاق مى افتد که آنان با ذهنى کنجکاو نسبت به مذهب جدیدشان با خود تفاسیرى جدید نیز به همراه مى آورند. بنابراین ، آنان در تکامل مستمر اسلام و در تطبیق آن با شرایط جامعه معاصر اروپا ، تشریک مساعى دارند. بنابراین تشرف به اسلام پدیده اى جدید نیست. هیچ کس در مورد اینکه در اروپاى غربى چه تعداد گرونده به اسلام وجود دارد ، اطلاع دقیقى در دست ندارد ، اما شاید بى راه نباشد که بگوییم آنان مقوله اى وسیع تر از آنچه که بیش تر مردم تصور مى کنند را تشکیل مى دهند ؛ به عنوان مثال اگر فرانسه را در نظر بگیریم ، فرانسه داراى بیش از 6 میلیون نفر مسلمان است. بنابراین ، حتى اگر جمعیت پروتستان را جداگانه به عنوان یک مذهب در نظر بگیریم اسلام، دومین مذهب در فرانسه به شمار مى آید. طبق گفته سخنگوى رسمى مسلمانان در پاریس ، بنا به تخمین ، تعداد گروندگان حداقل تا چهار صد هزار نفر متغیر است. حتى اگر کم ترین آمار را نیز در نظر بگیریم ، باز تعداد قابل توجهى را تشکیل مى دهند که به شدت رو به افزایش نیز هستند. به همین دلیل هم روزنامه نگاران و هم پژوهشگران به این پدیده توجه بیش تر و بیش ترى پیدا مى‌کنند. این گرویدن ها صرفا به حلقه هاى روشن فکرى محدود نمى شود. اسلام پیروان جدید خود را از تمام سطوح جامعه و به دلایل گوناگون عملى و معنوى جذب مى کند. این روشنفکران گرونده به دین اسلام ، نه تنها در فرانسه بلکه در سوئیس ، انگلستان ، بلژیک و سایر نقاط اروپا نیز یافت مى شوند.